تمام حرف های نگفته ام

خب از اونجایی که روزای بد آدم هم مثل روزای خوشی میگذرن، تا حدودی از اون جهنمی که توش بودیم گذر کردیم و خدا رو شکر میکنم که وقتی روزای سختی میگذره، آدم که برمیگرده پشت سرش رو نگاه میکنه به روزایی که گذشته، با تعجب به خودش میگه این من بودم که با این لحظه‌های تلخ دست و پنجه نرم کردم؟!! خدا خیلی صدات کردم، با صدای بلند، توی دلم. آرامشی که الان توی خونه‌مون هست رو با هیییییچی عوض نمیکنم. باید مفصل بنویسمش، که یادم بمونه، فراموشم نشه چیا گذروندیم...
+ تاريخ دوشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۷ساعت 23:19 نويسنده سروناز |