تمام حرف های نگفته ام

امروز خیلی دیر بیدار شدم، حالا حالاها خوابم نمیبره، شاید برم یکم مکانیک سیالات بخونم. تا قبل از شروع ترم باید سیالات و هیدرولیکو یه نگا بندازم که سر کلاس هیدرولیک پیشرفته که فک کنم به احتمال ۹۸٪ با کبیری باشه، با اون همه سؤال پیچ کردنای کبیری گیج نشم. 

چقدر سریع میگذره! پارسال همین موقع‌ها بود که نگران نتیجه کنکور بودم، چی شد؟ آخرشم اونی نشد که میخواستم. اشکال نداره، فعلاً سرگرمم به همین.

+ خیلی احمقانس وقتایی که حرم امام رضا رو نشون میده من سراپا چشم میشم و به جمعیت نگا میکنم... حتی شبای احیا بیشتر حواسم به آدمایی بود که توی تصویر بودن تا اینکه به دعا و استغفار باشه... و این روزا هم خیلی بیشتر این تصویرا پخش میشه.

+ تاريخ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴ساعت 0:10 نويسنده سروناز |