تمام حرف های نگفته ام

خیلی روزا و ماههای پر از اضطرابی رو‌ سپری میکنم...

نشستم چشم‌ دوختم به تقویم... میگم تا فلان ماه من هستم... بعدش به احتمال زیاد نیستم...

کاش هیچ وقت قدم توی این راه پر استرس نذاشته بودم...

و حال که این مسیر رو تا حدودی جلو رفتم، با اون اتفاقی که از ته قلب منتظرش هستم، هموارتر بشه... قابل تحمل... لذت بخش و جذاب...

+ تاريخ یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱ساعت 1:47 نويسنده سروناز |