اگه از اون موقع که درسم تموم شده بود، تونسته بودم کار کنم و پول دربیارم
الان باید جدا زندگی میکردم
چی میشد یه خونه کوچولو، خیلی کوچولو. مثلا پنجاه متر، واسه خودم میگرفتم...
قشنگ مینشستم زندگیمو میکردم...
هرموقع میخواستم بیدار میشدم، هرموقع میخواستم میخوابیدم، هرچی دلم میخواست میپوشیدم، هر غذایی دلم میخواست میخوردم، هر چی دلم میخواست میخریدم...
وای چه آرامش بی حد و حصری...
چرا باید الان با گوشه و کنایههاشون ناراحت شم؟ چرا باید اینقدر حقیر بشم. چرا باید با این طرز فکر عقبمونده و تخمی کنار بیام؟؟ که تفاوتمون زمین تا آسمووونه...
کااااااش... کااااااااش